درمورد شاگردم ۲
جمعه, ۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۵۴ ب.ظ
از فکرش اومده بودم بیرون
خیلی وقت بود که بهش فکر نمیکرم
بعد بهم زنگ زد!
گفت میخام انتخاب رشته کنم
خب منم گقتم بیا دانشگاه حضوری حرف بزنیم...
میخاستم مطمئن شم که مغزم اشتباه روش قفلی زده
بابا از لحاظ منطقی هیچ چیزی از من نیست که بهش بخوره
همه چیمون متفاوته جدن/ همه جوره متفاوته!
توی این مغز من چی گذشته که یه تیکه از ذهنم همیشه درگیرشه!!؟!
مشتاقم که این بازی زودتر تموم بشه
این از ایناست که میخاد از ایران بره و هیچ وقت برنگرده چون از ایران متنفره!!!
اما من اینطوری نیستم
نمیدونم
۹۸/۰۷/۰۵