بعد از ارکستر دانشگاه
چقققدر وقته که ننوشتم و چققدر اتفاق افتاد که ننوشتم
سریع کچاپ کنیم به امروز
بعد از اتفاقاتِ <<توی تنهاییت بمیر>> چی شد..
یه هفته هییییچ پیامی بهش ندادم
دقیقا یک هفته و ۴ ساعت که گذشت، اون برام یه موزیک از این قدیمی های ایرانی فرستاد. که بعدش هم من یه موزیک براش فرستادم
و این یه نقطه ی روشنی بود. اگر همچین کاری نمیکرد، شاید کلن باعث می شد بیخیالش شم.
خلاصه هفته ی بعد دوباره دیدمش و بهش گفتم بیا بریم ارکستر دانشگاه
گفت باشه
بعد که پرسید تایمش کیه و گفتم فلان تاریخ ساعت ۷ عه، گفت اوه
بعدش پیامکی پرسیدم که میای یا نه و گفت میام
هفته ی بعد که دیدمش بهم گفت نمیتونه بیاد و معذرت خاهی کرد کللی
از حرفاش فهمیدم که مامانش بهش اجازه نداده..
اما خب چیکار میشه کرد دیگه
یه اسکل دیگه ای رو پیدا کردم بردم با خودم..
خیلی خوب بود ارکسترش...
واقعن جاش خالی بود:))))
الان میخام یه چند روز دوباره بهش پیام ندم تا ببینم چی میشه
راستی شنبه تعطیل بود و کلللللی ناراحت شدم. چون من فقط شنبه ها میتونم ببینمش:((( دلیل تعطیلی هم آلودگی هوا بود..
بیخیال مهم نیست
امیدوارم خوب پیش بره..