نوشته هایی برای درآمدن از سردرگمی

نوشته های من دلیلی ندارد واقعی باشد

نوشته هایی برای درآمدن از سردرگمی

نوشته های من دلیلی ندارد واقعی باشد

بایگانی

خب

من به دختره گفتم دوستش دارم

کاملن شاشید توی احساساتم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۸ ، ۰۱:۵۷

چقققدر وقته که ننوشتم و چققدر اتفاق افتاد که ننوشتم
سریع کچاپ کنیم به امروز
بعد از اتفاقاتِ <<توی تنهاییت بمیر>> چی شد..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۸ ، ۱۴:۳۰

یکشنبه بهش گفتم بیا بریم فلان فیلم رو ببینیم که توی دانشکده اکران میشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۸ ، ۲۳:۰۸

شنبه رفتیم پشت بوم برق

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۸ ، ۲۳:۰۲

دیروز خاله اینا اومدن خونمون

تلاش کردم با دختر خالم حرف بزنم اما گفت حرف نزن گریم میگیره!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۸ ، ۰۱:۱۴

شنبه فهمیدم که R پیانو میزنه..

این ایده رو زدم که ببرمش اتاق پیانو و یکم پیانو بزنه..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۸ ، ۱۲:۴۱

شنبه ای که گذشت عالی بود. ۳ ساعت داشتم چرت و پرت میگفتم با R

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۸ ، ۱۲:۳۳

امشب شام ماکارونی درست کردم

غذا درست کردن جالبه

شاید باید بیشتر امتحان کنم این کار رو..

برای R هم عکس از غذایی که درست کردم رو فرستادم:///

و البته برای مامانم

دوست دارم بازم غذا درست کنم

احتمالن غذای دریایی..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۰۰:۵۱

امروز جمعه بود

نصفشو خاب بودم

نصفشم داشتم فیلم میدیدم(جوک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۸ ، ۲۰:۰۴

دوست داشتم شنبه تعطیل نمیبود

چون من فقط شنبه ها و دوشنبه ها میتونم با R (همون شاگرد سابقم.. ) ناهار بخورم و هنوز انقدر نزدیک نشم بهش که باهاش بیرون قرار بزارم.

بهش گفتم دوشنبه ناهار بخوریم گفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۸ ، ۱۰:۲۱